تظاهرات میلیونی و حکومت نظامی و دودمان پلید پهلوی هست. گاهشمار ایران عزیزمان را که تورق کنیم ، دردهای خونرنگی هست به چرکی استبداد. رشادت مردمانی که به ندای حق از دلِ روزهای سیاه آمدند به میدان.
به سراغ تاریخ انقلاب که برویم ، به بزرگمرد ساکن خمین می رسیم. به غریو الله اکبر مردم آزادیخواه. می رسیم به آیت الله خمینی. به رهبری که اخلاق و فقه و عرفان و فلسفه و حدیث می داند.
می داند برابری ، حق همه انسانهاست. می داند در برابر قدرت اسلام ، شیطان ها تاب نمی آورند. و با توکل و شجاعت ، دوره ستمگری به سر می رسد و ظلم ، روزی خانمان خویش را برمی اندازد.
می رسیم به سید روح الله مصطفوی. به تبعید. به ترکیه ، عراق و فرانسه. می رسیم به نجف و نوفل لوشاتو.
پیش تر که برویم ساواک را هم تورق می کنیم ، دیکتاتور معدوم را ، شعارها و راهپیمایی ها و بیانیه ها را. مردمی را که در کاظمین و سامرا و کربلا به استقبال بنیانگذار حقانیت زمانه می شتابند و نمی گذارند امام برخاسته از خمین ، تنها و منزوی شود.
در گاهشمار تاریخ ایران ، روزهای سیاه و سرخ بسیار رقم خورده است. رژیم شاه ، حاج آقا مصطفی ها را شهید می کند و به شکنجه و تبعید می فرستد.
اما وقتی مردم به باور اتحاد می رسند و همه ، سربازان خمینی می شوند ، اختناق و زندان و قساوت ، درمانگری اش را از دست می دهد.
آنگاه که پیر و کودک و جوان و زن و مرد آمدند و سردادند : " دیو چو بیرون رود ، فرشته درآید " و یکصدا خواندند : شر در بستر خیر جایی نخواهد داشت ؛ رژیم بیداد و خفقان سقوط می کند... شاهنشاهی دوهزار و پانصدساله سقوط می کند...
بر پیشانی تاریخ مظلوم و بیدارمان ایران ، 12 بهمنی هم هست که می آید و بر تمام روزهای مغموم و درد کشیده ، مرهم می گذارد. 12 بهمنی که هواپیمای یار در مهرآباد می نشیند و بزرگمرد عمامه پوش حکیم از تبعید ، آزادی می آورد.
نظر شما